روانشناسی جراحی زیبایی
دکتر منصور بهرامی، روانشناس و عضو ارشد انجمن بینالمللی تحلیل رفتار:از زمانی که تاریخ مکتوب شده چه به صورت نوشتاری، یا نقشهای به جا مانده و داستانها و روایتهایی که سینه به سینه نقل شده، انسان به دنبال زیبایی بوده است.
در هر زمان انسانها با توجه به موقعیت جغرافیایی و ارزشهای قومی و قبیلهای و فرهنگ و سنت آن جامعه، ابزارها و راهکارهای مختلفی را برای دستیابی به زیبایی مورد استفاده قرار دادهاند.
پس زیبایی یک امر نسبی است و برای مردان و زنان نیز تفاوتی ندارد. در شرایط کنونی با پیشرفت علم پزشکی و ابزارها و تجهیزات مربوط به آن، جراحی پلاستیک برای ترمیم ضایعات مختلف جایگاه خود را پیدا کرده است و به تدریج به سمت و سوی جراحی برای زیباتر کردن اجزای بدن کشیده شده و اکنون هدف دیگر سالمسازی و درمان نیست بلکه زیباتر ساختن است و چنانچه مطابق سلیقه یا الگوهای ذهنی یا مقایسهای مراجعهکننده عمل زیبایی انجام نشود از نظر او عمل موفقیتآمیز تلقی نمیشود.
جراحان پلاستیک از نظر عملکرد به جز مهارت باید از قدرت خلاقیت بالایی برخوردار باشند به دلیل اینکه جراحی برای زیبایی است و مهارتهای پزشک عامل موفقیت است و قدرت زیباییشناسی در آن بسیار اهمیت دارد پس جراح پلاستیک را میتوان یک پزشک هنرمند دانست.
روانشناس در کنار جراح پلاستیک
درصد بالایی از مراجعهکنندگان پس از انجام عمل زیبایی برای ترمیم مجددا مراجعه میکنند چرا که آنها انتظاراتی را که در تصور خود داشتهاند به دست نیاورده و احساس پشیمانی میکنند و این مساله به این مفهوم نیست که عمل زیبایی ناموفق بوده بلکه انتظارات مراجعهکننده بیش از حد انتظار بوده است. حضور مشاور یا روانشناس و نیاز به مداخله او در تصمیمگیری برای عمل زیبایی، کمک میکند تا مراجعهکننده واقعبینانهتر تصمیم بگیرد و نسبت به عمل خود از هرگونه خیالپردازی و احساس نامطلوب دوری کند.
پرسشنامه جراحی پلاستیک
بیشتر افرادی که تن به عمل جراحی زیبایی میدهند دارای یک شعار واحد هستند؛ از وضع موجود به وضعیت مطلوب. اگر شخصی از نظر منطقی و آگاهی شرایط بعد از عمل را بداند، میتواند با احساس خود مناسبتر برخورد کند. مثلا یک پرسشنامه کاربردی و پر کردن آن با سوالات مشابه زیر مطمئنا آثار منفی این احساس را تغییر خواهد داد:
«چرا میخواهم عمل زیبایی انجام دهم؟ چه کسانی مرا تشویق به این کار کردهاند؟ چه کسانی مرا از انجام این عمل بازمیدارند؟ اگر این عمل انجام شود چه چیزی به دست خواهم آورد؟ اگر این عمل انجام نشود چه مشکلی پیدا میشود؟ چه کسانی بعد از عمل به اهداف خود رسیدهاند و آن اهداف کدامند؟ چه افرادی به اهداف خود نرسیده و شکست خوردهاند؟ میخواهید بعد از عمل زیبایی مثل چه کسی شوید؟» و سوالهای دیگر که در ذهن مراجعهکننده زوایای تاریک تصوراتش را روشن میکند.
از نظر روانشناختی در اعمال جراحی زیبایی سه وجه مدنظر است، پیش از عمل که طرح درمان مشهور شده، در طول درمان و احیای بیمار و پس از انجام عمل جراحی که نیازمند آمادهسازی بسترهای فکری خود و اطرافیان وی است. انتقال درک ایجاد ارزش افزوده برای فردی که عمل جراحی روی وی انجام شده بسیار حایز اهمیت است.
زیبایی درونی رضایت پایدار میدهد
خلاصه زیباتر شدن امروز بین افراد فراگیر شده است و با انتخاب نوع پوشش، آرایش مو و استفاده از زیورآلات و اتومبیلهای گرانقیمت و عملهای زیبایی سعی در جلب توجه دیگران از طریق زیباتر جلوه کردن دارند. اگر زیبایی بیرونی با احساس زیبا بودن درونی همراه شود میتواند در شخص تعادل روانی به وجود آورد. در غیر این صورت هرگز به زیباییهای بیرونی خود اعتقاد پیدا نمیکنیم و آنکه به چیزی تظاهر کند از درون از کمبود آن رنج میبرد.
کمالگرایی و جراحی زیبایی
به دلیل کمالگرایی، انسان همیشه در جستوجوی کسب زیباییها بوده است. به همین دلیل همیشه در جستوجوی راههایی برای دستیابی به زیبایی و عرضه آن است. راههای گوناگونی برای زیباسازی ظاهر و جلوه دادن آن پیدا شده است. از جمله به کارگیری روشهای جراحی یا استفاده از پروتزهای مختلف و ژلها که در سالهای اخیر بسیار مرسوم شده است.
از دیدگاه روانشناختی یکی از دلایل توجه و به کارگیری این ابزار و لوازم سعی در گریز از پیری و ارائه جلوه جوانی است. دلیل دیگر بحرانهای روانی با دیدگاههایی مانند «من چاق شدهام؟» «من پیر شدهام؟» یا «صورت من چین و چروک پیدا کرده» و دلایل دیگری از این دست مربوط است.
به دلایل یادشده و درخواست برای زیباتر ماندن یا زیباترشدن، به اقتصادی بودن آن هم اندیشیده میشود. به کارگیری ژلهای غیراستاندارد (قطعا ارزانتر) یا استفاده از افراد غیرمتخصص با دستمزد کمتر یکی از راهکارها برای اینگونه افراد است. هدف این افراد از روشهای تهاجمی مانند به کارگیری ژل افزایش اعتمادبهنفس و جلوه بیشتر در اجتماع است. این امر تنها به شرطی میسر خواهد بود که با نظر روانشناس انجام شود. در غیر این صورت پس از به کارگیری این روشها افراد پس از طی دوره کوتاهی یا به نقایص دیگر در چهره خود پی میبرند یا از عملکرد خود پشیمان میگردند.
از نظر آماری تکرار اقدامات زیبایی در حال افزایش است. پیشنهاد میشود در کنار گروههای جراحی پلاستیک از متخصصان مشاوره استفاده شود. در غیر این صورت نتیجه موردنظر بیمار و متخصصان درمانی حاصل نخواهد شد. اینگونه افراد همیشه از خود باید بپرسند، چرا میخواهند خود را به دست اینگونه اقدامات بسپارند؟ و نتیجه حاصل شده چه تغییراتی در زندگی و سلامت جسم و روان آنها دارد.
نگاه دوم: دکتر ندا علیبیگی، دکترای روانشناسی بالینی
تاثیر ظاهر ما بر قضاوت دیگران
ظاهر، ابتداییترین معیاری است که برای ما شناخته شده و آشکار است و هیچکس نمیتواند اثر آن را کتمان کند، خصوصا در اولین برخورد آنچنان مهم است که تاثیر زیادی در تصمیمگیریهایمان دارد زیرا مغز انسان عادت دارد ظاهر خوب و مناسب را به تمام ویژگیها و خصوصیات فرد تعمیم دهد. یعنی اگر در اولین برخورد از ظاهر فردی خوشمان بیاید به احتمال زیاد این زیبایی ظاهری را به اخلاق و خصوصیات دیگر فرد نیز تعمیم میدهیم و با خود میگوییم قطعا اخلاق این فرد نیز مانند ظاهرش زیباست.
مفهوم هاله جذابیت نیز در این خصوص مطرح میشود. به این معنی که به انسانهای خوشچهره صفات خوب نسبت داده میشود و رفتارهای آنها خوب تعبیر میشود. هاله جذابیت این مضمون را دارد که هر چه زیباست پس خوب است. ظاهر اشخاص و میزان جذابیت صورتشان میتواند روی جنبههای مختلف شخصیتی، شغلی و زندگی اجتماعی آنها تاثیر قابلملاحظهای بگذارد. تحقیقات نشان میدهد که ظاهر، تاثیر قابلملاحظهای روی کیفیت زندگی افراد دارد. ظاهر و شکل صورت به خصوص در اولین مراحل آشنایی غالبا نقش عمدهای روی شکلگیری برداشت افراد از یکدیگر دارد.
مردم نسبت به افراد دارای صورتهای جذاب برداشتهای مثبتتر و رفتار بهتری دارند. با این حال از کودکی به ما گفته شده که هیچوقت با دیدن ظاهر در مورد محتوای مسالهای قضاوت نکنیم. یاد گرفتهایم که زیبایی بسیار عمیقتر از آن چیزی است که در ظاهر فرد نمایان است. در حقیقت قضاوت در مورد شخصیت و ویژگی افراد بر اساس ظاهر صورت آنها با فرهنگ ما تناقض دارد.
با این حال تحقیقات نشان داده که ظاهر به طور اجتنابناپذیر و غیرقابلانکاری روی نگاه افراد و نحوه برخورد با آنها در مسایل اجتماعی تاثیر میگذارد. از طرفی ظاهر، قسمت اعظمی از ارتباطات غیرکلامی ما را شکل میدهد. طرز قرار گرفتن، راه رفتن، ایستادن، حرکات، چهره و چشمها، لحن صدا، طرز لباس پوشیدن و... همگی نشانههای ارتباطات غیرکلامی هستند.
اهمیت ارتباطات غیرکلامی آنقدر بالاست که 70 درصد ارتباط را اجزای غیرکلامی آن شکل میدهد که 55 درصد آن متعلق به ظاهر و حرکات بدنی است. بنابراین افراد در نخستین ملاقات با دیدن نشانههای غیرکلامی در مورد شخصیت شما قضاوت میکنند. اصولا در مراودات اجتماعی بیشتر بر نشانههای غیرکلامی اعتماد میکنند تا بر نشانههای کلامی. بسیاری بر این باورند که همواره ارتباطات غیرکلامی بر ارتباطات کلامی از نظر صحیح بودن ارجحیت دارد.
چرا که علامتهای غیرکلامی از درون انسان نشات میگیرد و اغلب نمیتوان آنها را کنترل کرد و اکثر انسانها از مهار کردن هیجانات خود عاجزند. پس توجه به اصول زیباییشناسی مانند هارمونی و رنگ در کنار مشخصات فیزیکی مانند شکل، قد، رنگ پوست و مصنوعاتی مانند لباس، لوازم آرایشی و... میتوانند بر برداشت اول انسانها از ما تاثیر بگذارند. علاوه بر این تغییر در ظاهر نیز پیامهای بسیاری را منتقل میکند. به عنوان نمونه داشتن مردمکهای گشاد به عنوان «توجه و دقت» تفسیر میشود یا لبخند دلالت بر حالات
مورد قبول اجتماع مانند مهربانی و... دارد.
منبع مقاله: هفته نامه سل
.: Weblog Themes By Pichak :.